دریغا (۱۳۹۷)
درباره قطعه
کمی بعد از فارغالتحصیلی از مقطع ارشد آهنگسازی در دانشگاه تهران، استادم خانم دکتر سارا اباذری، که در آن زمان هنوز در دانشگاه تدریس میکردند، از آنسامبل زروان برای همکاری در یک پروژه هنری دعوت به عمل آوردند. من خوششانس بودم که در کنار دانشجویان آن ترم ایشان از من برای نوشتن قطعهای دعوت شد. در نهایت اما این همکاری به وقوع نپیوست و از آنسامبل هوریزونته دعوت شد.
ایدههای اولیهی قطعهی “دریغا” در حین مطالعهی شعر مهتاب از نیما یوشیج به ذهنم رسید. تصمیمم این بود که با الهام از مفهوم حسرت قطعهای بنویسم. روند ساخت این قطعه بیشتر شهودی و در حین بداههنوازی با پیانو انجام شد. سکوتهای ناگهانی مابین قطعه برای من تداعیکنندهی حس حسرت است؛ آنگاه که درست در لحظهای که گمان میکنی دستاوردی یافتهای، آوارهای شکست بر سرت فرومیریزند:
… نازکآرای تن ساق گلی،
که به جانش کشتم،
و به جان دادمش آب،
ای دریغا! به برم میشکند …
در آن زمان این اولین قطعه من برای آنسامبل بود که به اجرا میرسید.
اجرای قطعه
این قطعه در تاریخ دوشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ در تالار آوینی دانشگاه تهران توسط نوازندگان آنسامبل هوریزونته به اجرا رسید. البته برای اجرای بخش پیانو از دانشجویان دانشگاه تهران دعوت شد.
میلینا شوستر (ویلن)، ماریا پاخه (ویولا)، سینا کفاشی (پیانو)